باران فرو میریزد، بر پهنای سرزمینی که عاشقانههایش، ترجمان ترانه مادری است و دلفریبانههایش، همترانه شعر کودکانه روز باران.
جشن آَشتی باران در دیار خزانزده گلستان، این روزها دیدنی است، فروهشتن قطرات روشن زندگی بر دشتهای باور این سرزمین سبز در فضایی مهآلود و آسمانی دلگرفته از ابرهای تردید، تو گویی این ترانه جاری را پایانی نیست.